ایلین در کیاسر و خبرهای اخیر
سلام عزیزم خوبی خانمم....چند هفته پیش با خاله ها رفتیم کیاسر که خیلی خیلی خوش گذشت و چون من دوربین نبرده بودم و با گوشی عمه عکس گرفته بودم عکس دیر به دستم رسید البته کامل هم نیست
خوب حالا بریم سراغ اتفاقای این چند وقته....به قول پسر پسر عموم که میگه عمو علی بالاخره بعد از
سعی و تلاش فراوان به نیلوفر رسید پسرعموی من بعداز8سال به عشقش رسید وقتی که شبی که
میخواستن برن خواستگاری اومد خونمون تمام دستش میلرزید هرکس میشنید میگفت بالاخره علی به
نیلوفر رسید؟همه میدونستن خیلی خیلی همو دوست داشتن دیروز هم جشنشون بود 1500تا دعوتی
داشتن کلی شلوغ شده بود وسط سالن به اون بزرگی جا برای رقصیدن نبود همه بودن وسط خیلی
خیلی خوش گذشت انشالله که خوشبخت بشن ....
حالا بگم از ایلین خانم گل ما که چه شیرین زبونی شده گوشیمو میگرعه بازی میکنه بعد که خسته میشه میگی مامانی اصلا بازی نداری واقعا برات متاسفم
رفتیم برات کفش بخریم میدوییدی تو خیابون و بعد میومدی جلوم بغلم میکردی میگفتی ای دختر بلا نازتو
بخورم دیگه همه نگات میکردن و میخندیدن
تو ماشین بودی به راننده میگی اقا قابل نداشت
تو حرف زدنات لطفا و ببخشید و خواهش میکنم خیلی به کار میبری
دخملی من abcd رو خیلی خوب یاد گرفتی و کامل میگی رفتم برات کلاس زبان ثبت نام کردم از یک
شنبه این هفته میبرمت کلاس کلی خوشحالی و ذوق داری هرکس و میبینی میگی میخوام برم کلاس
زبان
این هم عکسای این چند وقته
اینجا داری تو عروسی مرقصی
این هم دخترم که با کادویی که بابایی از رامسر براش خریده خوابیده
اینجا داشتیم میرفتیم باربرون علی تو خیابون پارک کردیم کلی رقصیدیم
این گلی هم که ایلین خانم کند تقدیم به همه شما دوستان عزیز