ایلین تمام هستی من
سلام اومدم دوباره با کلی خاطره و عکس
دخترم دیگه برای خودش خانمی شده و کلی چیز بلده...تو خونه که راه میری برای خودت شعر میخونی حرف
میزنی بی وفقه....
از وقتی رفتیم تولد نازیتا جون تو خونه راه میری میگی نازیتا انقدر هم خوشگل و ناز میگی ...هی هم میای
پیش کامپیوتر میگی تولد نازیتا بزارین
هر لباسی تنت میپوشم سریع میگی ایینه یعنی بریم تو ایینه ببینی خودتو...
بالشت میگیری نی نی میزاری رو پات و این شعرو میخونی ...لالا لالا بخواب ایلین جون ..وای اولین بار شنیدم
کلی شاد شدم کلی هم تورو چلوندمت
بابایی که بهت میگه قند نخور وقتی میخوای قند بخوری سریع میگی نصف یعنی اینکه نصف میکنم میخورم
یکی دیگه از بازیات قائم بازیه و میری قائم میشی که ما پیدات کنیم ولی خودت خودتو لو میدی بعضی
وقت ها خودت هم میگی قامم(قائم)
مثلا میخوای کسی رو دعوا کنی لبت و گاز میگیری و تو چشمای طرف زل میزنی نگاه میکنی
بعضی وقت ها که بهت میگم فلان کارو بکن یک دفعه میگی نه بابا...
میری در بخاری و باز میکنی و میگی اتیش و الکی ادای سوختن و در میاری
همه کلمات و میگی و کم کم دیگه داره جمله بندیت هم درست میشه
اگه دیروقت باشه و هنوز بیدار باشی ساعت و نگاه میکنی و میگی ساعت... دیر وقت ...
تو خونه همش کیفت و میگیری و خانم متشخص راه میری
بهت میگیم خدا چند تاست میگی یکی میگیم اسمش چیه خیلی ناز میگی الله
دیگه همه سی دس هاتو میشناسیو هرکدوم و که میبینی شعرشو میخونی و اداشو در میاری
کارت شده رقصیدن همه رو هم از خاله فاطمه یاد گرفتی همیشه دیگران و هم دعوت میکنی به رقصیدن
و میگی نانای
از بس که هرکی برات یک چیز خرید و بهت گفت اول بوس بعد خوراکی شما هم به خاله صورتتو نشون میدی و میگی بوس ادامس
عاشق ادامسی هروقت بهت میگم اگه گفتی برات چی خریدم سریع میگی ادامس
تو حمام بودیم میگم حالا نوبت کیه میگی ایلی جوووون
هرچی هم میشه میگی ایلین جون
بخورمت عشقم