ایلین ایلین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه سن داره

نفسم ایلین

شیطونک من

ایلین خانمم خیلی شیطون شدی الان دیگه اگه رو مبل چیزی باشه خودتون تشریف میبرین بالای مبل  و برش میداری دیگه اصلا نمیشه تنهات گذاشت خودت میری رو تخت و مبل و ...خدانکنه کسی بره حمام سریع میری دم در حموم وایمیسی گریه میکنی که تورو باخودش ببره حمام عاشق اب بازی هستی....   ایلینم عاشق سرک کشیدن تو کیفی       الانا وقتی بهت میگیم الو کن گوشیو میگیری میگی الو کیه و شروع میکنی به زبون خودت حرف زدن ...
3 بهمن 1390

خبر خبر

  سسسسسسسلللللللللللللللللللاااااااااامممممم مامانی خبر دارم برات  خبر.................. خبر خوش که خانم کوچولوی ما بزرگ شده و دندون دراورده .یه صدف کوچولوی  خوشکل.قضیه از این جا شروع شده که شب چهارشنبه(۱۳۹۰.۸.۵)(۹ ماه و یک هفته بودی مامانی)همه خواب بودیم که ایلین خانم ۳ صبح یهویی شروع کرد به گریه  کردن حالا اروم هم نمیشد . کل خوانواده رو هم بیدار کردی هر  کس هرکاری که کرد  اروم نشدی تا یک ساعت فقط گریه کردی بعد از اون به زور خوابوندمت .فردا غروبش  من امتحان زبان داشتم وقتی برگشم خاله فرزانه خبر داد که ایلین خانم ما دندون دراورده خیلی خوشحال شدم مامانی تبریک میگم بهت عسلم......یه جشن خوشکل  ه...
3 بهمن 1390

شیرین کاری های شیطونکم

ize=3 face=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif> سلام نفسم.خیلی شیطون شدی مامانی توی تمام اتاقا چهار دست و پا میری و هرچی روی زمین باشه میزاری دهنت بهت میگیم تو دهنت چیه ایلین دست میزاری از تو دهنت در میاری بهم نشون میدی دوباره میزاری دهنت انقدر این کارو جالب انجام میدی دلم می خواد بخورمت.... مامان جون برات تاب خریده خیلی دوست داری وقتی تابت میدیم ما که میگیم تاب تاب تو میگی گ گ گ ....وقتی هم از داخلش درت میاریم با دست تابتو نشون میدی و گریه می کنی وقتی دوباره میبرم سمتش سریع میخندی ... ...
3 بهمن 1390

اولین قدم ایلین

کودک زیبایم ...عزیزتر از جانم و نیمه ی وجودم....همنفس و همصدای تمام لحظه های من .. .ایلینم شب 24 ام دی اولین قدم های زندگیشو برداشت. شب 24ام همه داشتیم فیلم نگاه میکردیم که دیدیم ایلین بدون هیچ     کمکی  برای چند دقیفه وایستاده  مامان جون رفت جلوش بهش گفت  ایلین بیا دختر نازم 4 5 قدم برداشت و افتاد بغل مامان جون من و خاله ها  خیلی ذوق کردیم تمام لحظه ای زندگی من با وجود تو شیرین و لذت بخشه. ..زندگی ام بدون خنده های تو دیگه معنی نخواهد داشت....   دوستت دارم به اندازه تمامی فطره های باران و تمامی ستارگان اسمان و تمامی دنیا  ...
3 بهمن 1390

بدون عنوان

تورا به خدایی میسپارم که همیشه هرجا یار ویاورم بوده وهست .تورا به  یگانه معبودی میسپارم که لحظه لحظه شادی ام در کنا ر تو وبهرام  را از او  دارم .تورا به پروردگاری میسپارم که در زندگی نا چیزم هر چه دارم وندارم .ا ز اوست .در پناه حق همیشه سالم باشی وبا شادی ات شادیهایمان را دوچندان کنی مي داني؟ من همه گمشده هايم زندگي ام را در گوشه و كنار اين كلبه جستجو مي كنم   همه لحظات از دست رفته را مي خواهم جايي همين اطراف پيدا كنم شايد نشود اما من مي    گويم مي شود مي داني؟ اين كلبه با وجود آنكه ديگر عصر سنگ و آهن سالهاست آغاز   ...
3 بهمن 1390

درد دل من با هستی من

همنفسم .سلام همسفر کوچولوی من توی تک تک لحظه های زندگیم ایلین  نازم این روزها فضای خونه پرشده از صدای قشنگت ونشونه های  شیطنت هایت در گوشه گوشه خونه نمایانه .چه قدر در کنار تو آرام وشادم هر صبح با لبخند زیبایت از خواب بیدار میشوم .کودکم. خوشحالم که ماد ر شدم ولذت مادر بودن را تجربه میکنم .تمام وقتم را پر کرده ای و همد م  ثانیه به ثانیه زندگی ام شده ای .به اندازه تمام آسمانها وزمین وتمام ستار ه  ها دوستت دارم عزیزم من اطمینان کامل دارم که من وتو پدرت روزی بر بالای بلندترین قله  های خوشبختی می ای...
3 بهمن 1390

وابستگی آیلین

  وایییییییییییییییییییی ایلینم خیلی نازی من عاشقتم دخترم تو نفس منیییییی تو عمر منی هستی من نانازم جدیدا خیلی بهم وابسته شدی وقتی خوابت می کنم و میرم دانشگاه زمانی  که بیدار میشی و منو کنارت نمیبینی شروع میکنی به گریه کردن مادر جون و خاله ها با هزار مکافات و  ترفند ساکتت میکنن (واقعآ هم دست ماد جون و خاله ها درد نکنه حسابی بهم کمک میکنن انقدر  که هیچ زحمتی ندارم من)تازه وقتی من هم میام یه داستان دیگه داریم اون هم اینه که تا منو میبینی  شروع میکنی به لب ورچیدن تا یه ربع کارت همینه من انقدر باید نازت و بکشم تا اروم شی .  شب ها هم برای خواب...
3 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفسم ایلین می باشد