ایلین خانم باهوش من
سلا نفسم...خانمی روز به روز داری بزرگتر میشی و نازتر و عاقلتر الان دیگه بیشتر چیزارو متوجه
میشی سوار تاب که باشی بهت میگیم ایلین خانم طناب و داشته باش سریع با 2 تا دستت
محکم میگیریش
اگه رو زمین چیزی پیدا کنی سریع میدی به مامانی ...وای وای وای اگه یک نفر پیش بخاری
نشسته باشه بیچارش میکنی از بس که نگاش میکنی و میگی بو بو تا طرف از پیش بخاری
بلند نشه ول کن ماجرا نیستی
اگه هم یه وقتی من و بابایی داریم بحث میکنیم فضول خانم ما میدوئه میاد وسط ما میشینه و انگشت طرف بابایی دراز میکنه میگه هم هم بابایی که هم کرد میده به من میگه هم هم اخرش هم میزاری تو دهنت هم میکنه که این کارات باعث میشه ما همه چیزو فراموش کنیم
خوشکلم چند روز پیش خونه مادرجون مهمانی بود ما رفتیم اونجا نفسم شما از اول تا اخرش
یک نق نزدی و اصلا طرف من نیومدی خودت بت خودت بازی میکردی از این اتاق به اون اتاق
میرفتی و میگشتی برا خودت همه تعجب کردن که دخترم چقد خانمه