تعطیلات فرشته نازم
سلام عزیزم خوبی خوشی ببخشید که دیر دیر میام برات مینویسم گلم کلی ازت پست عقب افتاده دارم ولی وقت نمیکنم برات بزارم اخه اخرای تعطیلات و ما هم همش بیرون و در حال گشت و گذار
دیروز یعنی 11 شهریور دوست بابایی از بومهن اومدن شمال یک شبش رفتیم خونه یکی دیگه از
دوستاشون قائمشهر خونه دوست شما ثنا جون و از همونجا شب همگی اومدیم خونه ما صبح با هم
رفتیم سمت دریا که تو راه بابایی گفت بریم پلاژ راه اهن که حسابی خوش بگذرونیم و راحت باشیم رفتیم
و از شانسمون چون کارت بابایی همراش بود راهمون دادن ولی واقعا جای خیلی خیلی قشنگی بود
هممون افسوس خوردیم که چرا زودتر از این از امکاناتی که شرکتشون بهشون میده استفاده نکردیم
اولش که رفتیم سمت دریا پاهات که شن میرفت دوست نداشتی و هی نق میزدی ولی دیدی ثنا و
نیلوفر کلی بازی میکنن و شن بازی میکنن تو هم رفتی پیششون شن بازی میکردی صدف جمع میکردی
میومدی تو دریا شنا میکردی اصلا بیرون نمیرفتی میومدی مثل ما تو اب دراز میکشیدی میچرخیدی و حتی
اب که تو دهنت هم میرفت اهمیت نمیدادی حسابی حسابی خوش گذروندی همه میگفتن این همون
ایلینه که اصلا داخل نمیومد بعد اب تنی هم رفتیم کلی میوه و غذا خوردی منم از اونجا که عاشق
دوچرخه سواری هستم رفتم دوچرخه گرفتم و تو پیست دوچرخه سواریش کلی بازی کردم و به منم
خیلی خوش گذشت در کل روز خوبی بود .....چون پلاژ راه اهن بود یک ریل درست کردن دورتادور این پلاژ
و یک قطار کوچولو رنگارنگ درست کردن ما هم رفتیم سوار شدیم و کلی دور زدیم اخرش پیاده نمیشدی
میگفتی باشم....اونجا پارک هم داشت که از اولی که رفتیم تو پارک بودی و بازی کردی سرسره های
خیلی خیلی قشنگی داشت که با دیدنشون به وجد اومده بودی کلا همه نوع امکانات و داشت .....بعدش
هم که رفتیم همون رستوران پلاز ناهار خوردیم که شما حسابی غذا خوردی ................شبش هم
اومدیم خونه و بابایی رفت غذاگرفت اوردیم خوردیم و دوستامون رفتن خونه خودشون....در کل روز عالی
بود برای هممون
حالا بریم سراغ عکسا:
از بس افتاب بود برای نسوختنت مانتو تنت پوشیدم ولی اخرش حسابی صورتت سوخت
ایلین و ثنا جون
ایلین و نیلوفر جون که دست همو گرفتن پیش به سوی شنا
این هم قطارش
باااااااااااای بااااااااااااااااااااااااای