لحظه هاي پربركت عمرت به روشنايي تيزترين پرتو آفتاب .
ایلینم ای تمام قوت قلبم! برایت از لحظاتی خواهم نوشت که تمامش را جرعه
جرعه مستانه می پرستم ...از
تمام سهم من از مادری برای تو ، که به حق نتوان شکرانه اش را بجا آورد
..."بی همتای من"ساده و مادرانه
: تا ابد عاشقانه دوستت دارم
چند وقت پیش رفتیم خونه پدر جون کلی با عمو احمد بازی کردی حالا شبش
مگه میخوابیدی همش
میگفتی عمو احمد بیا بازی....اخرش بزور خوابوندمت
اگه از چیزی بترسی خیلی ناز میگی ترسیدم...
جدیدا غذاتو میریزم تو ظرف غذات و خودت یخوری سعی هم میکنی کمتر کثیف
کاری کنی
یک روز دیدم پوشکتو اوردی بازش کردی روش دراز کشیدی و خواستی خودتو
پوشک بگیری
از بس که ما هول این و داریم گوشوارت نیوفته شما هم هرازچندگاهی دست
میزنی به گوشوارت میگی هست
یک با شب وقت خواب گفتی مامانی شیر گفتم صبخ پاشدی بهم بگو بهت بدم
گفتی باشه صبح تا چشماتو وا کردی گفتی شیر
دیگه وقتی صبح بیدار میشی گریه نمیکنی که من متوجه بشم بیام پیشت
صدام میکنی تا بیام