ایلین ایلین ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

نفسم ایلین

عکس های به جا مانده از بهمن و اسفند 93

5 روز مانده تا بهار این روزها هرکسی به کاری مشغول است پدر حساب های اخر سال را جمع میزند مادر نشسته است کنار تنگ بلور تا بهار بیاید  من اما یک گوشه نشستم به تو فکر میکنم به تو فکر میکنم به تو فکر میکنم سلااااااااااااااااااااااااام به تموم زندگیم دیگه داریم به اخر سال نزدیک میشیم و شما روز به روز شیرین تر و خانومتر و عزیزتر میشی برای ما ... خیلی خیلی شیرین زبون شدی قبلا هرچی که میگفتی تو note گوشیم ذخیره میکردم و بعدش تو وبلاگت ثبت میکردم ...الان خیلی وقته که یادم میره بنویسم ...ولی خیلی شیرین زبون و فهمیده و عاقلی ... یک روز باهات قهر بودم میای بهم میگی مامانی چرا بهم اخم میکنی اون دفعه خ...
25 اسفند 1393

و باز هم عکسای تولد نفسم...

سلام به دختر 4 سال و 24 روزه ی خودم همونطور که قبلا گفتم برای دخترم امسال 4 بار تولد گرفتم..که حالا اومدم عکسای تولد خودمونی هارو بزارم این عکس تولدی که شام خانوادگی بود و بابایی زحمت کشیدن و از بیرون غذا گرفتن   و کادوها:مامان جون وجه نقد.مادر جون وجه نقد.عمو احمد لوازم تحریر.عمو امین پیراهن.خاله حدیث و مهرشاد جوون بادبادک و کتاب پازل.خاله فاطمه چین چین.خاله فرزانه ست ماژیک و مداد شمعی و کتاب کار زبان .وووووووووووو در اخر هدیه من و بابا هم یک سکه حالا تولدی که با دختر خاله ها گرفتیم : و این هم از کیکش و این هم تولدی که در کلاس زبانش گرفتیم ...
22 اسفند 1393

تولد 4 سالگی دخترم با تم میکی موس در مهد

سلاااااااااااااااااااام به دخترک 4 سال و 3 روزه من ....من و پدرت امسال تصمیم داشتیم تولد سنگین برات نگیریم و فقط تو مهدت تولد بگیریم ...که البته و صد البته هزیییییییییییییینش بیشتر شد چون دوباره تصمیم گرفتیم شب شام هم بدیم و تولد خانوادگی بگیریم دوباره سمیرا جوون هم گفتن تو کلاس زبان هم تولد بگیرین و دختر خاله هام هم گفتن ما تولد میخوایم که این شد ایلین خانم 4 بار تولد گرفت و با 4 کیک واسه همین میگم هزینه 4 برابر شد که البته به قول بابایی فداااااااااااااای سر دخترم حالا میخوام عکسای تولد مهدشو بزارم امسال تصمیم گرفتم تولدشو با تم میکی موس برگزار کنیم .... از صبح من و خاله فرزانه رفتیم برای تزیین سالن بالای موسسه که برا...
30 بهمن 1393

فرشته خونه ما 4 ساله زمینی شده

قشنگ ترین و زیباترین ساعت دنیا ساعتی بود که تو رو دیدم عزيزم آهنگ صدايت با به دنيا آمدنت زيبا ترين ترانه زندگيم نفس هايت تنها بهانه نفس کشيدنم و وجودت تنها دليل زنده بودنم است   فرشته چهار ساله مامان تولدت مبارک هزار بار تولدت مبارک انشالله که 120 ساله بشی عشق مادر بدون که تمام زندگی ما هستی بدون که من و بابایی نفسمون بنده به نفسهات شاید برای تو زیاد باشن کسانی که اندازه ما دوست داشته باشن اما بدون برای ما کم که هیچ وجود نداره کسی که اندازه تو دوستش داشته باشیم   صاحب چشمانی که آرامش قلب من است و صدایش دلنشین ترین ترانه من است از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را با...
27 بهمن 1393

تولد بهترین بابای دنیا مبااااارک ...

تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم                                                   تولدت آذین زندگی ام باد بهرام جان تولدت مبارک...ممنونم که انقدررررررررررر خوبی و ممنونم که هستی...باش و با بودنت به ما زندگی ببخش .   از طرف ایلین:بابا ...
12 بهمن 1393

دخترک 3سال و 10 ماه و 30 روزه ی من

سلاااااااااااااااااااام به دخترک ناااااازم...عزیزم دیگه به چهارسالگیت چیزی نمونده و چهاااااارسال من از بودنت لذت بردم ....امسال میخوام تو مهدت برات تولدت بگیرم تا حساااابی بهتون خوش بگذره...هنوز هیچ برنامه ای ندارم که تولدت و چطور برگزار کنم...امتحانم اخر این ماه تموم میشه و من راحت میشم .... الان هم اومدم این عکس های چند وقت و بزارم برات خوشکلم ...و چند تا از شیرین زبونیات و بگم رو نافت یک ماه گرفتگی کوچولو داره اون سری به من میگی مامان این چیه رو نافم من اصلا حواسم نبود گفتم مارکته...با چنان تعجبی گفتی مگه من لباااااسم...کلی خندیدم با خاله نشسته بودی عکس نگاه میکردی میگی خاله اینجا خیلی قشنگ شدی رژ لبت هم خیلی خوشرنگه صبح بیدار...
26 دی 1393

جشن پروژه و جشن یلدای فرشته کوچولو

سلام فرشته کوچولوی خونه ما...سلااااااااااااااااااااااام به همه دوستاااان....فصل امتحانات شده و حسااااااااااااااابی درگیرم...ولی دیدم دیگه داره خیلی دیر میشه گفتم بیام فعلا عکسهای جشن پروژه و جشن یلدای دخترم و بزارم ... اول از جشن پروژه بگم که کارایی که این 3 ماه انجام دادن بچه ها یک نمایشگاه کوچیک درست کردن که مامانا ببینن ایلین جون و اوین جون این هم اتشفشان ایشون هم میترا جون که بچه ها عاشقشن و حالا جشن یلدا...که کلیی به بچه ها خوش گذشت...ننه سرما و عمو موسیقی اوردن و کلی شادی کردن راستی تولد یکی از بچه ها هم بود که مامانشون کیک گرفتن اوردن ......
10 دی 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفسم ایلین می باشد