شیطون بلا
سلام نفسم چند روز پیش رفتی بالای صندلی ایفون و برداری افتادی زمین و کلی گریه کردی که من گرفتم باهمون وضعیت خوابوندمت وقتی بیدار شدی دیدم راه نمیتونی بری
خلاصه کلی دکتر ئ اینور و اونور خلاصه گفتن درنرفته ضرب دیده پات بردیم
کلی پاتو ماساژ دادیم تا یک ذره بهتر شدی البته هنوز میخوای راه بری
میلنگی
کلی گریه کردم برات مامانی خدا برای هیچ کس این روزارو نیاره
دست ایلین خانومم زخمی شده بود یه دفعه نگاش که به دستش میوفته دستشو نگاه میکنه و
بوسش میکنه.
به ایلین خانوم میگم برو باباییتو صدا کن بیاد بگیرتت با صدای بلندو اینقد خوشگل صداش میکنه
که ادم دلش میخواد بخورتش.
بابایی داشت رو پاش تورو میخوابوند منو که دیدی گفتی بابا بابا.بابا که گفت جانم گفتی مامانی
چند بار صدام کردی من که اومدم پیشت بالشتتو نشون دادی و گفتی مامانی یعنی میخوای من
خوابت کنم کلی حال کردم
میگم ایلین مامانی چند تا دوست داری با کلی ذوق میگی دو تا
میگم ایلین اسمت چیه میگی آینی فدات بشم ل رو نمیتونی تلفظ کنی