لجبازی ایلین
سلام دخترم
چند روز پیش برات یه پیراهن قرمز لختی خریده بودم اینقدر خوشکل شده بودی
که حد نداشت یه عالمه هم ازت عکس گرفتم که وقتی بزرگ شدی خودت ببینی
عزیزم اگه خودتو وقتی که داری قطره میخوری ببینی خودت عاشق خودت میشی
اینقدر با مزه میخوری یه جوری ملچ مولوچ میدی که ادم دلش میخواد درسته
قورتت بده بعضی اوقاتم که نمیخوای قطره بخوری اونو تو دهنت نگه میداری بعد
که من حواسم نیست همه رو میریزی یه بار که اینکارو کردی من سریع بهت
شیر دادم توهم زود گول خوردی قطره رو با شیرخوردی اون لحظه قیافت خنده
دار شده بودالهی من قربونت برم الان چند وقته که شبا میخوای بخوابی شکمت
اینقدر درد میگیره که نمیتونی بخوابی یه روز که من عصبانی شده بودم بابایی تو
رو ازم گرفت تو تا ساعت 5صبح بیدار بودی بیچاره بابایی تا اون موقع تو رو
نگه داشته بود اخرش سرتو گذاشتی رو دستمو خوابیدی دیشب برات چند تا چهل
گیس خریدم اینقر ناناز شده بودی اینقدر بوست کردم تا بلاخره گریه تو رو در
اوردم. راستی الان چند روزه که با مادر جون بازی میکنی اون میگه ق تو هم
همونو تکرار میکنی البته فقط وقتی بغل مادر جون هستی اینکارو میکنی .
خداحافظ عزیزم