ما اومدیم با کلی خبر و عکسسسسسسسسسسسسسسس
سلام و صد سلام به دخترم...دختری 29 ماهه که 29ماه منو به دنیای مادری برد به دنیای
شیرین مادری ....خیلی قشنگ این حس...خیلی خیلی بیشتر از اونیکه فکر کنی....حسی که ببینی
یکی وجود داره از گوشت و پوست و خون من واین منم که عاشقانه میپرستمش....
عزیزم قبل از همه باید بگم ببخشید که یک مدته برات ننوشتم کامپیوترمون کیبوردش خرابه برای همین
نمیشد برات نوشت ...کلی از کارات تو گوشیم سیو کرده بودم ولی چند روز پیش گوشیم از دستت افتاد
شکست و صفحش سوخت و همه اونارو از دست دادم بیشتر از همه دلم برای اون نوشته ها سوخت
حالا تا جایی که یادم میاد برات مینوسم ....
ایلین من این روزها به معنای واقعی خانم شده و کارهای خودشو دوست داره خودش انجام بده و
مستقل باشه مثه wc رفتن مسواک زدن غذا خوردن ..... کارمون شده توی ماه رمضون هر شب با عمه
ها و خاله ها بیرون رفتن و دور زدن تا جاییکه شب که میشه بهت میگم بخواب میگی نه عمه جون میخواد
بیاد دنبالمون بریم بستنی بخوریم...البته به خاطر همینا زمان خوابت به هم خورده و تا 1 2 شب نمیخوابی
و مامان و بابا ناراحت میکنی
یک روز به بابا گفتی برات اب سرد بیاره بابایی اب ولرم اورد گفتی نه بابا اب سرد بده بابایی گفت همین
خوبه خوب شما خوردی بعد چند ساعت اومدی بهم گفتی اب سرد بدم من اب سرد بهت دادم دیدم
لیوانتو بردی به بابا نشون دادی و گفتی بابایی اینو میگن اب سرد من بابایی
دیدم یک روز اومدی بهم میگی مامانی ببین مژم افتاد میگم تو مگه مژه داری مژتو نشون میدی میگی اینا
میری مغازه هرچی انتخاب میکنی میری به مغازه داره نشون میدی میگی اقا اینا چنده؟
هرچیز جدیدی که بپوشیم میگی وای چه خوشکله مبارکه از کجا خریدی ....حالا خودت هم یک لباس
خوشکل میپوشی بهم میگی مامانی بهم بکو مبارکه از من بپرس از کجا خریدم
بابایی میخواست بره استخر شما به بابا گفتی منم میام بابا گفت نمیشه یک دفعه با یک جدیتی
برگشتی گفتی من خودم میرم تو برو من خودم میرم تا اینو گفت همه برگشتن منو نگاه کردن چون این
حرفا مال منه منم
خیلی خیلی خیلی حرف میزنی گاهی اوقات دیگه واقعا اطرافیانو گیج میکنی و کلافه ...در مورد همه چیز
توضیح میدی که اگه این کارو بکنی این طوری میشه بعد اونطوری میشه ....
16تیر تولد مهرشاد خواهر زادم بود تولدشو خونه ما گرفتیم نمیدونی چه ذوقی میکردی و چقدر خوشت
اومد عاشق تولدی و شمع فوت کردن خیلی شاد بودی همش هم وسط بودی و میرقصیدی خیلی ناز
میرقصی واقعا حرکاتت حرفه اییه با هر اهنگ یک قر متفاوت طوری که همه کپ میکنن حالا از اون روز یاد
گفتی هر چیزی که میخری یا داری میگیری دستتو میبری بالا میگی این چیه بازش کنم پیچ پیچیه بازش
کنم بعد نشونمون میدی میگی این از طرف مامانیی بعدش هم میگی این چیه اوردی گندشو در اوردی
تقریبا این بازیه هرروزته خیلی قشنگ انجام میدی ....قربون دخملی که اصلا حسودی نمیکنی فکر میکردم
شاید ما برای مهرشاد کادو گرفتیم شما ناراحت شی ولی دیدم نه خیلی هم ذوق میکردی فقط میگفتی
کیک و من ببرم و شمع و هم خودت فوت کنی
برات خمیر بازی خریدم خیلی خوشت اومده باهاش خیلی چیزا درست میکنی فقط توی همه بازیات
دوست داری یکی پیشت باشه خودت تنها بازی نمیکنی از اینش اذیت میشم ....
برات حباب ساز گرفتم نمیدونی چه ذوقی میکردی از هیچی انقدر خوشت نیومد
و از همه مهم تر اینکه موهای ایلین و کوتاه کردم خیلی بهش میاد حالا عکسشو میزارم و هر جا میرفتی
میگفتی قیچی گرفتم موهامو بریدم و خودتو لوس میکردی وقتی همه میگفتن ناز شدی
ووووووووووووو عکسسسسسسسسسسسسسس
تولد مهرشاد