ایلین ایلین ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

نفسم ایلین

ایلین 3 سال و دو ماهه من

سلام عشقم خوبی...اول از همه به بابایی عزیز روزشو تبریک میگم ...و همچنین به دوستای عزیزم روز ولادت امام علی هم تبریک میگم از دخترم بگم که روز به روز داره خانم تر میشه و تو کلاس هاش مخصوصا نقاشی پیشرفت عالی داشته....خیلی خیلی هم بلبل زبون و شیرین زبون شده یک حرف هایی میزنه که هممون میمونیم از کجا میگه فعلا چیزی از حرف هاش یادم نمیاد این چند وقته امتحانام شروع شده البته زیاد هم نمیخونم هنوز عادت بیرون رفتنمونو ترک نکردم این هم عکس های این چند وقته :   اینجا از قیافش معلومه که حسابی ترسیده بای بای ...
24 ارديبهشت 1393

این روزهای ما

سلام به عشقم ...اول از همه به همه ی مادرهای مهربون یک بار دیگه روز مادر و تبریک میگم .... امسال دخترم و بابایی برام کادو لب تاب خریدن...دستشون درد نکنه واقعا ...منم که واقعا خوشحال شدم دیشب هم همگی اومدیم خونه مامان جون تا روزشو بهش تبریک بگیم و صدالبته کادوهاشو بهش بدیم دایی جون هم حسابی بهمون رسید و کباب درست کردیم خوردیم حالا بگم از این روزهای ما که همچنان به دور دور کردن میگذره و هنوز رو مود درس نرفتم کی بخوام شروع کنم خدا داند دخملی و کلاس نقاشی ثبت نام کردم حسابی دوست داره و راضیه مخصوصا از محیطش که کلی وسایل بازی داره ...دیروز که من کار داشتم به تیچرت گفتم شما رو با خودش ببره کلاس نقاشیت که قبول کرد و شما رو ب...
1 ارديبهشت 1393

روز مادر گرامی باد

        نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم فقد از خداوند میخواهم که خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟ برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم روز مادر مبارک         ...
1 ارديبهشت 1393

دخترک من ...

سلام خانمی...این روزهای ما فقط به گشت و گذار میگذره و همش بیرونیم البته ترم 3 کلاس دخترم شروع شده و احساس میکنم کتابش جدی تر شده و سخت تر.... خلاصه اینکه اصلا تو خونه بند نمیشیم ...بریم سراغ عکس ها تا با عکس بگم :   تولد خاله حدیثه روز سیزده بدر    یک روز خوب و یک هوای خوب تو وخاله فاطمه با هم رفتین بیرون  ایلین در حال کلاس رفتن  اینجا با خاله حدیثه و مهدیه جون رفتیم پارک حسابی خوش گذشت ولی اخرش ایلینم خورد زمین و لبش پاره شد کلی خون اومد منم کلی غصه خوردم به ایلین گفتم میدونی اگه تو چیزی بشی من میمیرم گفتی من بخورم زمین تو کشته میشی؟الهی بمیرم برات م...
22 فروردين 1393

نوروز 93

سلاااااااااااااااااام به همگیییییییی....خوبین...خوشین....انشالله که تاحالا روزهای خوبی داشتین....دوباره سال نورو به همه تبریک میگم انشالله سال خوبی داشته باشین....بگم از ایلین خانم که این روزها حسابی شیطون شده از بس که بیرون رفته و هرجا هم که رفتیم بچه ها ‍‍‍‍‌‌‍‍زیاد بودن و شما هم حسابی ازشون شیطنتو یاد گرفتی هرجا هم میری به همه عید و تبریک میگی ....این هم عکسای این چندروز : ایلین و ‍‍‍‍‍پسر داییم حسین      پی نوشت..:دوستای عزیز ببخش...
7 فروردين 1393

سال 93 مبارررررررررک

  دل را از پیله ی قهرش بیرون خواهم کشید واژه ها را از خواب فراموشی بیدار خواهم کرد دسته گلی از یاس و باران برایت خواهم چید نقش لبخندرا بر چهره ی زیبایت خواهم پاشید تا برایت پیام شادباشی بنویسم نوروز مبارک   پی نوشت.:سلام به دوستای عزیزم شرمنده که نتونستم بیام وبلاگاتون و بهتون عید و  تبریک بگم همین جا به همتون عید و تبریک میگم انشالله بهترین سال و داشته باشیییییییییین  ...
28 اسفند 1392

دخترک 3ساله من

  سلام عزیزم خوبییی...بگم از دختر 3 سالم که فوق العاده درکش بالاست و من با حضورش هیچ مشکلی ندارم هرچیزی که میگم گوش میده و قبول میکنه و حتی خودش خوب و از بد تشخیص میده...ولی امان از این شیرین زبونیات و طوطی وار حرف های مارو به خودمون گفتنات که حسابی دلبری میکنی و حتی بابایی بهت میگه ایلین شما الان انقدر ناز داری بزرگ شدی من چطوری نازتو بخرم...بگم از عشق بابایی به شما که همچنان به شما باج میده و لوست میکنه و وابستگی شما به بابایی...بابایی که دیروز از سرکار تا بیاد شب شد و دخترم خواب بود صبحم که دوباره رفت سرکار شما خواب بودی گریش گرفته بود که نتونست شمارو ببینه و سفارش های همیشگیش به من که از گل نازکتر بهت نگم و هرچی خواستی...
8 اسفند 1392

تولد 3سالگی ایلین جون با تم کیتی

  سلااااااااااااااممممممممممم خانوووووووووووووووومممممم من ....دخترم 2سالش تموم شده وارد 3ومین سال زندگیش شد عزیزم انشالله تولد 120سالگیتو جشن بگیریم مامانیی....عزیزم ما امسال تصمیم گرفتیم یک تولد خودمونی بگیریم و زیاد مهمان نداشتیم ولی خوب خودمونم زیادیم ...واسه همین تم ساده در نظر  گرفتم و خودم یک چیزایی درست کردم خیلی مثل پارسال خاص و قشنگ نشد ولی حسابی خوش گذشت .............تولدت مبارک عشقمممممممممممممممممم نمیدونی چیکار میکردی یک هفته قبل تولدت شروع کردی مامان بریم کیک سفارش بدیم مامان ال کنیم بل کنیم اون روز که بابایی رفت کیکتو اورد دیدم رفتی تو اتاق به خاله میگی من بابایی خیلی دوست دارم از اول تا اخر دم ...
28 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفسم ایلین می باشد